محل لوگو

يعقوب و چگونگي تشكيل دولت صفاري 78 ص


مقدمه

تاريخ صفاريان زمان و مكان محدودي از تاريخ پرفراز و نشيب ايران دوره اسلامي را در بر مي گيرد يعقوب ليث صفاري در نزد ايرانيان همواره يادآور خاطر جوانمردان و عياران ايراني است حركت او در حقيقت، حركت گروهي از مردم ايران است با مردم جوانمرد و استقلال طلب در ادامه نهضتهاي ملي و مذهبي ايرانيان عليه عربها و حكام دستگاه خلافت بني اميه عباس .

تلاش او براي ايجاد حكومتي مستقل در ناحيه اي كهن و باستاني است كه خاطره بسياري از آداب و رسوم و رموز پهلواني را در قلب خود جاي داده است عمل او كردار عياري است كه ريشه در باورهاي ظلم ستيزي و ايجاد اعتدال اجتماعي دارد كه از سويي از اعتقادات و ارزشهاي اسلامي و از سوي ديگر از فرهنگ ايراني نشات گرفته است .

انديشه او در مبارزه با دستگاه خلافت عباسي و برقراري استقلال حتي در ناحيه‌هاي كوچك از شرق ايران هر چند خام و ناپخته بود ولي اولا وابسته به نهضتهاي سياسي -مذهبي و ملي ايرانيان پيشين نشات گرفته از آنان بود ثانيا مشروعي بود براي حكومت ايرانيان مسلماني كه درقرون بعد جرات مقابله با دستگاه خليفه را پيدا كردند و هر كدام راه رسيدن به استقلال ايران و ايراني را كوتاهتر نمودند .در اين پژوهش تلاش شده تا حدودي با منطقه سيستان قبل و بعد از اسلام و چگونگي رشد و به قدرت رسيدن يعقوب و اقداماتش را به رشته تحرير درآوريم .

بايد اين نكته را ذكر نمايم كه در رابطه با منابع اين دوره مشكلات اصلي وجود دارد و به طور عمده ويژگيهاي ساختاري اين دولت به ويژه در نخستين سالهاي شكل گيري آن باز مي گردد از يك سو دلايل چند رهبري دولت صفاري در پي آن محيط دربار صفاري چندان علاقه اي به امور فرهنگي و علمي از خود نشان نداده و به همين سبب منبعي زيادي در دسترس نيست و از سوي ديگر صفاريان به دليل فرودستي پايگاه طبقاتي شان ، حضور خوارج در ميان صفوم نشان و از آن بالاتري براي جسارتشان بر ضد خلافت عباسي ، با تحقير و ناخشنودي و غرض ورزي بسياري از منابع رو به رو گشته اند از ديدگاه بيشتر مورخين كه خود نماينده و هواخواه محيط اشرافي و موانع حرمت ديني عباسيان بودند صفاريان جز گروهي از دزدان و راهزنان بي اصل و نسب و حقير نبودند كه راه طغيان بر ضد خليفه را در پيش گرفتند و سرانجام به سزاي اعمال خود در دير العاقول رسيدند بدون شك اگر از آگاهيهاي فراواني كه كتاب تاريخ سيستان در اختيار مي گذارد محروم مي مانديم بسيار از نقاط تاريك و مبهم در محدوده اين تحقيق همچنان بر جاي مي ماند.

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

تاريخ سياسي ، اجتماعي سيستان در آستانه قيام يعقوب ليث

 

 

 

 

 

 

بخش اول

سيستان ، زاده هيرمند

سيستان را زاده هيرمند گفته اند ، همچنانكه مصر زاده نيل است اگر اين رود نسبتا مهم يعني – هيرمند – از شرق سرچشمه نمي گرفت ، سراسر اين سرزمين را تا حد مغرب نمي پيمود ، اين ناحيه مهم سرنوشتي بهتر از سرنوشت كوير لوت نداشت[1] !

سرزمين اوليه سيستان دورتر از محل كنوني در محدوده اي ميان كرمان و سيستان امروزي قرار داشت و « رام شهرستان» ناميده مي شد كه به علت تغيير مسير رودهيرمند مردم مجبور به ترك آنجا و تاسيس شهر «زرنگ» شدند.[2]

نام هيرمند در اوستا «هئتومنت» آمده كه جزء اول آن به معناي پل و سد و بند است خاك سيستان در واقع ته نشست همين رودخانه هاست به همين جهت بسيار حاصلخيز و از نوع خاك دره فرات و دجله و ساير دره هاي آباد است كه شايد يكي از قديمي‌ترين تمدن ها را در خود پرورانده است .

سرزمين هلمند يا هيرمند ، سيستان ، در پاره هاي سيزدهم و چهاردهم نخستين ونديداد اوستا به عنوان يازدهمين سرزمين نيك كه اهورا مزدا آفريده است، از آن ياد شده است[3] .

اختلاف درجه حرارت و ميزان ارتفاع شرق و غرب موجب وزش بادهاي شديد و معروف سيستان است دره هيرمند ، در حكم دودكش تنگ هواي داغ دشتها بوده كه آن را به سوي كوهستان هاي شرق مي فرستد.

شيب ملايم دشت هاي سيستان ، تنها وسيله اي است كه آب هيرمند را به دشت ها مي كشد همچنين به علت همين شيب ، رودهيرمند بارها تغيير مسير داده و ناچار آباديهاي آن چندين بار جابجا شده است . مردم سيستان براي بهره برداري از آب هيرمند، به صورت دسته جمعي اقدام به ايجاد سدهاي گزي مي كنند و پشت آن خاك مي ريزند كه به كار«حشبر» گويند[4].

شايد سيستان تنها نقطه اي از ايران باشد كه مردم آن براي تامين معيشت خود سالي دو ماه را متحدا و بدون هر اختلافي به چنين كار دسته جمعي دست مي زنند .

بيجا به تظر نمي رسد كه بگوييم همين امر «يعني اعتقاد و ايمان به همكاري عمومي - ولو دو ماه و سه ماه در سال باشد- يكي از علل قيام و عصيان مردم اين سرزمين بر ضد اعراب بوده است طي دويست سال تسلط اعراب ، حكام منصوب عرب حتي يكسال را به آسايش نگذارندند و دائما در زد و خورد با طاغيان و ياغيان بودند.[5] و فرياد زدند « يك درم خراج ديگر به خليفه نمي دهيم چون شما را نگاه نتواند داشت[6] ».

بخش دوم

 

[1] باستاني پاريزي ، محمد ابراهيم: يعقوب ليث ، چ 1365 ، تهران ، ص 133 .

[2]. ..... تاريخ سيستان ، به تصحيح ملك الشعرا بهار، چ 1352،وزارت فرهنگ و هنر تهران.ص 232

[3] باستاني پاريزي ، محمد ابراهيم ، يعقوب ليث ، چ 1365 ، تهران ، ص 136.

[4] باستاني پاريزي ، محمد ابراهيم ، يعقوب ليث ، چ 1365 ، تهران ، صص 144-139.

[5] همان ، ص 145 .

[6] بي نام ، تاريخ سيستان : تصحيح بهار ملك الشعرا ، چ 1352 ، وزارت فرهنگ و هنر ، تهران ، ص 158.


مبلغ قابل پرداخت 28,100 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 352

دیدگاه های کاربران (0)

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما